آشنایی مختصر با فاضل نظری

فاضل نظری شاعر ایرانی متولد 10 شهریور ماه 1358 در شهر خمین واقع در جنوب استان مرکزی متولد شد . فاضل نظری نویسنده پر تیتراژ ترین کتاب های شعر معاصر فارسی است . از دیگر فعالیت های او به عنوان مدرس دانشگاهی و مدیر عامل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان می توان نام برد.

زندگی نامه او

فاضل نظری دوران مدرسه خود را در شهر های خمین و خوانسار گذراند و پس از اخذ مدرک دیپلم خود برای ادامه تحصیلات در سطح عالی به تهران مهاجرت کرد. وی در تهران موفق به اخذ دکترای خود در رشته مدیریت تولید و عملیات از دانشگاه شهید بهشتی شد.همکنون شاهد تدریس این شاعر ایرانی در دانشگاه امام صادق (ع) تهران هستیم که در کنار آن سمت های مختلفی در حوزه شعر و ادبیات نیز دارد.

 

فعالیت های او

سابقه درخشان فاضل نظری تا امروز باعث شده تا سمت های فراوان و مهمی را در حوزه های مختلف فرهنگی و هنری و شعر و ادب داشته باشد. وی 10 سال سابقه ریاست حوزه های هنری استان تهران و حوزه هنری کوذک و نوجوان داشته و رئیس مرکز موسیقی , معاون حوزه هنری و رئیس جشواره ها , عضو شورای عالی شعر سازمان صدا و سیما و معاون ستاد جذب و پرورش استاد های هنری نیز بوده است.همچنین مدرس حوزه مدیرت در دانشگاه شهید بهشتی و دانشگاه تهران می باشد. وی در دهه 80 دبیر سه دوره جشنواره بین‌المللی فیلم صد و‏ دبیر علمی جشنواره بین‌المللی شعر فجر ‏و عضو شورای ارزیابی نخبگان , معاونت علمی ریاست جمهوری بوده‌ است. و از سال 1396 به عنوان مدیر عامل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منسوب شده است.

برگزیده ای از اشعار

هرچه آیینه به توصیف تو جان کند نشد

آه، تصویر تو هرگز به تو مانند نشد

گفتم از قصه عشقت گرهی باز کنم

به پریشانی گیسوی تو سوگند، نشد

خاطرات تو و دنیای مرا سوزاندند

تا فراموش شود یاد تو، هرچند نشد

من دهان باز نکردم که نرنجی از من

مثل زخمی که لبش باز به لبخند، نشد

دوستان عاقبت از چاه نجاتم دادند

بلکه چون برده مرا هم بفروشند، نشد

********

در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم

اصلا به تو افتاد مسیرم که بمیرم

یک قطره آبم که در اندیشه دریا

افتادم و باید بپذیرم که بمیرم

یا چشم بپوش از من و از خویش برانم

یا تنگ در آغوش بگیرم که بمیرم

این کوزه ترک خورد! چه جای نگرانی ست

من ساخته از خاک کویرم که بمیرم

خاموش مکن آتش افروخته ام را

بگذار بمیرم که بمیرم که بمیرم

********

ما را کبوترانه وفادار کرده است

آزاد کرده است و گرفتار کرده است

بامت بلند باد که دلتنگی‌ات مرا

از هرچه هست غیر تو بیزار کرده است

خوشبخت آن دلی که گناهِ نکرده را

در پیشگاه لطف تو اقرار کرده است

تنها گناه ما طمع بخشش تو بود

ما را کرامت تو گنه کار کرده است

چون سرو سرفرازم و نزد تو سر به زیر

قربان آن گلی که مرا خوار کرده است

********

نرگس مردم فریبی داشت شبنم می فروخت

با همان چشمی که می زد زخم مرهم می فروخت

زندگی چون برده داری پیر در بازار عمر

داشت یوسف را به مشتی خاک عالم می فروخت

زندگی این تاجر طماع ناخن خشک پیر

مرگ را همچون شراب ناب کم کم می فروخت

در تمام سال های رفته بز ما زوزگار

شادمانی می خرید از ما و ماتم می فروخت

من گلی پژمرده بودم در میان غنچه ها

گلفروش ای کاش با آنها مرا هم می فروخت

*******

چشمت به چشم ما و دلت پیش دیگری ست

جای گلایه نیست که این رسم دلبری ست

هر کس گذشت از نظرت در دلت نشست

تنها گناه آینه ها زود باوری ست

مهرت به خلق بیش تر از جور بر من است

سهم برابر همگان نابرابری ست

دشنام یا دعای تو در حق من یکی ست

ای آفتاب هر چه کنی ذره پروری ست

ساحل جواب سرزنش موج را نداد

گاهی فقط سکوت سزای سبک سری ست

 

برگزیده ای از کتب او

کتاب کتاب از فاضل نظری کتابفروشی پیام اندیشه

کتاب 

 

 

کتاب ضد کتابفروشی پیام اندیشه

ضد

 

 

کتاب اقلیت کتاب فروشی اندیشه

اقلیت

 

 

کتاب اکنون کتاب فروشی پیام اندیشه

اکنون

2 دیدگاه در “فاضل نظری

  1. حسن پرستویی گفت:

    سلام
    بیشتر در مورد هنرمندان کشورمون بزارید
    استاد فاضل نظری فوقالاده هستند

    1. عباس احمدی گفت:

      سلام چشم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، استفاده از سرویس reCAPTCHA گوگل مورد نیاز است که موضوع گوگل است Privacy Policy and Terms of Use.

من با این شرایط موافق هستم .